**قوی سیاه**

فیلمی که نامزد اسکار شد.........

**قوی سیاه**

فیلمی که نامزد اسکار شد.........

شنا در استخر دختران؟

اینم اخریش

ک دیپلمات حکومت اسلامی که ظاهراً برای امور مربوط به دیپلماسی به کشور برزیل رفته باشد، هوس رفتن به استخری در شهر برازیلیا (پایتخت برزیل) می کند که دختران هم در آن شنا می کنند. او هنگام شنا، چندتا دختر بچه را در استخر اذیت می کند و بعد سر و صدای ماجرا به بیرون درز پیدا می کند. رامین مهمانپرست سخنگوی وزارت خارجه حکومت اسلام برای لاپوشانی این رفتار ناپسند و بیمارگونه یک دیپلمات حکومت دینی، ضمن تکذیب ماوقع، مشکل را در «تفاوت فرهنگی» می بیند. معنای حرفش این است: حرکاتی که این دیپلمات بر روی دختران در استخر شهر برازیلیا انجام داده، در ایران مشکلی ندارد و طرف نمی دانسته که در برزیل چنین رفتارهایی (انگولک کردن یا دست کشیدن به جاهای حساس بدن دختر مردم) جرم محسوب می شود. و یعنی اینکه چنین کارهایی در ایران «عادی» و در برزیل «زشت» است. در غیر این صورت، ادعای وی مبنی بر «تفاوت فرهنگی»مفهوم دیگری ندارد. هیچ کس جز دست اندرکاران حکومت اسلامی و یا کسی که سرش در توبره «دین» است و از طریق «خدا» به فریب خلق مشغول است، نمی تواند چنین ناشیانه رفتار یک دیپلمات اسلام امام خامنه ای را توجیه کند. او به جای پذیرفتن خطای یک بیمار جنسی که به دختران نابالغ هم چشم طمع دارد، دست به «رفو»یی می زند که هیچ خیاطی نمی تواند مسئولیت آن را بر عهده بگیرد. زیرا هرطور «رفو» شود، باز هم آثار پارگی آن پیداست. اما چون دینداران حرفه ای بویژه اسلامیون حاکم و حرفه ای قرنهاست با همین توجیهات سر خلایق را شیره می مالند و مردمی بیچاره و فلک زده را با همین توجیهات سرگرم نگه داشته اند، مسئولیت این «رفو» را بر عهده می گیرند. زیرا این گونه توجیهات در طول تاریخ جواب داده است. ضمن اینکه مطمئناً خودشان هم از این توجیهات قانع نخواهند شد. زیرا در ایران حتی نگاه «چپ» یک مرد غریبه بزرگسال به یک دختر بچه نیز حمل بر بی ادبی می شود، چه رسد به اینکه کسی بخواهد دستی هم به بدن او بکشد. اما در برزیل لمس کردن و بوسیدن یک دختر بچه از سر مهربانی و ملاطفت توسط یک بزرگتر، رفتاری عادی به حساب می آید. پس این دیپلمات حکومت اسلام در استخر چه رفتاری نسبت به یک دختر بچه نابالغ برزیلی بروز داده که باعث عکس العمل از طرف دختران و خانواده آنها شده است؟! از این توجیه احمقانه رامین مهمانپرست که بگذریم، جای یک سوال باقی است: این مرد دیپلمات «مؤمن و مسلمان و نماز خوان و عضو حکومت اسلامی» در استخر مختلط شهر برازیلیا و آن هم در بین دختران چه می کرده است؟ چرا کسی که طبق اعتقاداتش «نگاه به نامحرم» را (آن هم در لباس) «حرام» می داند، در استخری حاضر می شود که دختران «عریان» هم در آن شنا می کنند؟ گیریم که این دیپلمات هیچ رفتار ناپسندی هم نسبت به دختران در استخر انجام نداده باشد، اما این آدم اهل «شرعیات» در استخر مختلط چه می کند؟ مگر طبق اعتقادات خود و حکومتش، دیدن بدن عریان زنان و دختران «نامحرم» گناه نیست؟ «توجیه» و دلیل آوردن در فرهنگ اسلام بویژه مذهب شیعه سابقه ای به درازای تاریخ دارد. آنها هرگاه در چیزی درمی مانند، بلادرنگ به دنبال ردیف کردن یک دلیل «شرعی» می گردند تا خراب کاری خود را «رفو» کنند. یک دیندار چاره ای جز این ندارد. اما اگر چنین رفتاری از سوی دیپلماتی سر می زد که حکومتش مدعی دینداری نبود، ابتدا اخراج و سپس مسئول تشکیلات وزارت خارجه اش در مقابل دوربین حضور می یافت و از مردم عذرخواهی می کرد. ولی چون مهمانپرست سخنگوی حکومت اسلام است و در اسلام نیز هیچ چیز بدون پاسخ وجود ندارد، چنین بیشرمانه در مقابل دوربین ظاهر می شود و به دروغ حرف از «تفاوت فرهنگی» برزیل و ایران می زند. یعنی در ایران ضمن اینکه مردان و زنان در استخرهای مختلط شنا می کنند، انگولک دادن و دستمالی دختران و زنان هم عادی است و این دیپلمات هم طبق «فرهنگ» کشور خودش چنین رفتاری مرتکب شده و نمی دانسته که چنین کاری در برزیل زشت است! البته اگر یک برزیلی در ایران دست به چنین حرکتی می زد، ادعای «تفاوت فرهنگی» بسیار قابل توجیه تر می نمود تا اینکه بخواهیم رفتار مشابه یک ایرانی مسلمان (برخاسته از یک محیط بسته فرهنگی) را در برزیل با ادعای «تفاوت فرهنگی» توجیه نماییم. سوابق اینگونه توجیهات در تتمه توجیهات سخنگوی وزارت خارجه حکومت اسلامی، مجبورم به دو مطلب کمی غیرمودبانه اشاره ای داشته باشم که نشان دهنده سابقه تاریخی چنین توجیهاتی از سوی دینداران حرفه ای و حاکم است. پیشاپیش به خاطر عدم رعایت «حیا» در دو متن زیر پوزش می خواهم: ماجرای اول: می گویند در دهه 20 خورشیدی پسر یک از مراجع دینی شهر (...) به زنی متعرض شد. بالاخره گند ماجرا درآمد و مسئله در همه شهر پیچید. وقتی مفتی مورد هجوم شدید مردم قرار گرفت و از وی درخواست کردند پسرش را تنبیه کرده و او را طرد نماید، رو کرد به مردم و گفت: ای مردم! بترسید از انتقام خداوند و سوءظن که آفت ایمان است! به والله قسم در پاکی پسر من شکی نیست. او از این کار هیچ هدف نادرستی نداشته، جز اینکه می خواسته در باب یک «مسئله شرعی» به یقین برسد. بیچاره چون زن نداشته و در یک مسئله شرعی که از وی می پرسند، گیرکرده بوده، چاره ای نداشته این زن مؤمنه را که مطمئناً جایگاهش در بهشت است بخواباند و آن کار را انجام بدهد تا یقین پیدا کند که اگر «مؤمن» در ماه مبارک رمضان تا ختنه گاه دخول کند چه حالی به او دست می دهد؟ همین و والسلام! در این میان ناگهان زنی که مورد تجاوز «آقازاده» قرار گرفته بود به حرف آمد و گفت: برای رضای پروردگار و حل «اشکالات شرعی مؤمنین» حرفی ندارم، اما اگر هدفش این بوده که جنابعالی می فرمایید، پس چرا از ختنه گاه عبور کرد و معامله اش را بیرون نکشید و تا آخر ماجرا رفت؟! حضرت آیت الله و شیخ مفتی جواب داد: احسنت از این سوال به جا! پسرم می گوید چون نتوانست عقب نشینی کند، به این نتیجه رسید که در ماه رمضان دخول تا ختنه گاه هم معصیت دارد و «محل اشکال» است! نتیجه اینکه مردم از این جلسه راضی به خانه هایشان برگشتند و به خاطر «سوءظن» که «آفت ایمان است» به درگاه خداوند توبه کردند! وقتی همه رفتند، شوهر آن زن به نزد شیخ مفتی رفت و گفت: اینها که گفتی درست، اما آبروی رفته ی من چه می شود؟ شیخ گفت: برو به خانه ات فر دا انشاءالله تعالی نتیجه اش را می بینی! چند روز بعد در شهر جار زدند که حضرت ولی عصر ارواحنا لمقدمه الفدا به خواب شیخ آمده و فرموده است: فلان زن که مورد آزمایش شرعی «ختنه گاه» قرار گرفت، در زمره مقربین درگاه قرار گرفت و از امروز به بعد مستجاب الدعوه است! ماجرای دوم: شیخی از یک شهر متراکم از آخوند که نانش را آجر کرده بودند، نقل مکان کرد و به یک روستا رفت. چند روز بعد متوجه شد همسایه جدیدش که خیلی ساده لوح است، زنی بسیار زیبا دارد. شیخ از همان روز به این فکر افتاد چگونه می تواند به صورت «شرعی» و «حلال» این زن را از چنگ این مرد ساده لوح برباید. روزها سپری شد و شیخ به دنبال بهانه ای می گشت تا اینکه روزی از کنار مزرعه همسایه رد شد و دید که آن مرد رو به قبله در حال «قضای حاجت» است. شیخ بلافاصله به خشم آمد و به مرد ساده لوح گفت: ای مردک نادان! آیا نمی دانی اگر روبه قبله بشاشی، زن در خانه ات حرام است؟! مرد ساده لوح که خیلی اهل «شرعیات» بود و در تمام عمر تلاش کرده بود تا مرتکب «معصیت» نشود، با دستپاچگی شلوارش را پوشید و به شیخ گفت: ای بزرگمرد دین و ای صاحب فتوا و ای دانا به حلال و حرام خدا! بگو چه کنم تا از این معصیت بزرگ نجات یابم؟ شیخ گفت: برو خانه و زنت را سه طلاقه کن بلکه پروردگار عالم و آن دانای بالسر و الخفیات از سر تقصیرت بگذرد! مرد ساده لوح بلافاصله به خانه رفت، ماجرا را برای زنش تعریف کرد و هر دو به خاطر «رضای پروردگار» و «توبه به درگاه حضرت باریتعالی» رضایت دادند که با حضور چند شاهد و در محضر شیخ از همدیگر طلاق بگیرند. طلاق انجام شد، عده سه ماهه تمام گردید، زن به عقد شیخ درآمد و شیخ به خواسته اش رسید. از قضا روزی مرد ساده لوح شیخ را دید که رو به قبله می شاشد. او به شیخ گفت: ای مرد دین و ای دانا به حلال و حرام خداوند! چرا خودت رو به قبله قضای حاجت می کنی؟ آیا نمی دانی که زن در خانه ات حرام است؟ شیخ نیز دقیقاً شبیه به رامین مهمان پرست سخنگوی وزارت امورخارجه حکومت اسلامی به مرده ساده لوح گفت: ای ابله، این کار به خاطر «تفاوت دید» است! درست است که رو به قبله نشسته ام، اما اگر کمی از بهر خدا دقت کنی و چشمانت را بگشایی، می بینی که «سر»ش را کج گرفته ام و «سر» ماجرا رو به سمت دیگری است و این با آنچه که تو می بینی «متفاوت» است! مرد ساده لوح نیز که متوجه «تفاوت» و خبط و خطای خودش گردید و «سر» قضیه را ندیده بود، همان جا توبه کرد و از شیخ خواست تا برایش دعا کند بلکه پروردگار از این معصیت او هم بگذرد! مرد ساده لوح که دلش برای زنش تنگ شده بود، با خود گفت: ای کاش آن روز من هم «سر»ش را کج کرده بودم تا نه مرتکب «حرام خدا» بشوم و نه زنم را از دست بدهم! ماجرا خیلی ساده است: یک مرد دیپلمات حرکت ناشایستی نسبت به چند دختر انجام می دهد. این اتفاق ممکن است برای هر کسی پیش آید. مسلمان و غیرمسلمان هم ندارد. هیچ انسانی از بی دین تا متدین از این خطا مبرا نیست و ممکن است برای هر کسی پیش آید؛ اما سختی ماجرا از آنجا آغاز می شود که: حکومت اسلامی منتسب به این شخص دیپلمات بیش از سه دهه است مردم را در قوطی کرده و هر گونه رفتار آنها را با «شرعیات» مطابقت می دهد، آنها را به دلایل سخیف و غیرانسانی به زندان می افکند و شلاق می زند و اعدام می کند. در شهر شیراز جوانی را به خاطر اینکه مشغول دید زدن از روزنه یک استخر شنای زنانه بوده است، به هفتاد ضربه شلاق محکوم کردند. وای به روزی که اگر این جوان را در استخر آن هم در حال شنا با دختران می دیدند. دستمالی و... هم پیشکش. 2 ـ رامین مهمانپرست به عنوان سخنگوی وزارت امور خارجه حکومت اسلام به جای پذیرش این اشتباه و معذرت خواهی، به استراتژی «عذر بدتر از گناه» روی می آورد و به جای اینکه جواب بدهد اصولاً این «مؤمن و مسلمان» در استخر مختلط و در بین دختران چه می کرده، چنان توجیه ابلهانه ای در مقابل دوربین می تراشد که حتی نادان ترین افراد حکومت اسلامی را هم به خنده وا می دارد. توجیه احمقانه ای که اگر روزی روزگاری در ایران مشتری داشت (و با همین توجیهات توانستند قرنها بر ملتی بیچاره و بدبخت سلطه فرهنگی داشته باشند و سی دهه نیز مستقیماً آنها را زیر تیغ تیز «شرع انور» به هلاکت برسانند و تمام استعدادهای آنها را نابود سازند،) امروز برای کسانی که در قرن بیست و یکم نفس می کشند، بسی خنده دار می نماید. اشکان آریانمنش (مدرس دانشگاه)

نظرات 3 + ارسال نظر
PooOyan سه‌شنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 23:35 http://ehost.ir

Vayyy Kheiliii suJe bud Vaghean :D Kheiilii khoob bood yasiii >:D< Kheili webloge ghashango GhaviE eee >:D< Movafagh bashiiii

میلاد سه‌شنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 23:58

یعنی چی آخه یاسی ؟ چه وضعه مملکته ما داریم ؟ مرسی یاسی که بهمون یادآوری کردی وبلاگت فوق العادست اگه مایلی تبادل لینک کنیم :)

ALI سه‌شنبه 2 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 23:42

SALAM MATLABE JALEB BOD MISHE ADRES SAHEB MATLABE BARAM BEFERESTI MERSI

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد